یادداشت های میلاد وفادار

جامعه و فوتبال
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

جرج فلوید، مردی که رویایی در سر داشت

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۲۸ ق.ظ | | ۱ نظر

جرج فلوید / George Floyd

میلاد وفادار- درگذشت جرج فلوید سر باز کردن زخمی کهنه بود. زخمی که سال دهه ها و قرن ها مداوا نشده است و هر از گاهی چرکی نفرت انگیز از آن بیرون می زند. 

ماجرای مرگ جرج فلوید

در رستوران کار می کرد؛ او را به عنوان کسی می شناختند که می توان روی او حساب باز کرد. 46 ساله بود و در شهری درگذشت که با رویای داشتن زندگی بهتری به آن نقل مکان کرده بود. ظن پلیس این بود که کلاهبردار است و جعل می کند. درک چووین افسر پلیس 44 ساله‌ای که 19 سال در اداره پلیس مینیاپولیس شاغل بوده است، یکی از چهار مأمور انتظامی است که به محل می‌ رسد. ابتدا به صورت لفظی با فلوید درگیر می شود و بعد هم زانوی خود را روی گردن فلوید آن هم در حالی که او نقش بر زمین است، می فشارد. این صحنه برای ورزش دوستان آمریکایی آشناست و اعتراضات ورزشکاران این کشور علیه بی رحمی و شقاوت پلیس علیه سیاهان را هنگام پخش سرود ملی آمریکا در میادین ورزشی یادآوری می کند. 

«نمی توانم نفس بکشم» جمله‌ای است که زین پس بار ارزشی خاصی خواهد داشت. تقلای فلوید درمانده برای نجات از زانوی ستم چووین بی فایده است و همکاران او حتی از رهگذرانی که حداقل دوربین به دست گرفته‌اند و افسر خاطی را نکوهش می کنند هم منفعل‌تر هستند. در نهایت آمبولانس از راه می رسد و فلوید را به بیمارستان منتقل می کند اما دیگر کار از کار گذشته است. رویایی که مارتین لوتر کینگ (رهبر فقید جنبش حقوق مدنی آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار) در سر داشت، دوباره جان می دهد. 

واکاوی ظهور مجدد خشونت علیه سیاهان

چرا افسری که در سال 2008 به دلیل درگیری با یک مجرم مسلح نشان شجاعت دریافت کرده بود، به چنین رذالتی می رسد؟ چه چیزی اجازه می دهد در قرن بیست و یکم همچنان شاهد تبعیض نژادی باشیم؟ انسان مدرن تا چه حد به آرمان های لیبرالیسم وفادار مانده است؟

در مورد سوال اول پاسخ قانع کننده‌ای نداریم. در واقع باید منتظر اطلاعات بیشتری از درک چووین، سرگذشت او و وضعیت روحی-روانی‌اش بمانیم. سوال دوم اما یک سوال پهن دامنه است؛ واقعیت این است که نژادپرستی فقط به پشت پرده منتقل شده است و هنوز هم وجود دارد. در واقع نمی توان انتظار داشت باورهایی که در طول چندین قرن در تفکرات برخی از مردم دنیا نهادینه شدند، به این راحتی از خاطر بروند. انسان همیشه با تاریخ سر و کله می زند و نمی تواند از وقایع تاریخی دور بماند. در واقع تلاش ما برای نادیده گرفتن معضلی به نام نژادپرستی، کمکی به ریشه کن کردن این مسئله نمی کند. 

مارتین لیپست اعتقاد داشت: «دموکراسی بیش از آن که به تغییر در روش تولید مربوط باشد، به تغییر در منش و رویکرد یک جامعه وابسته است.» لیپست احساس می کرد یک تحول فکری عمیق، از عوامل موفقیت آمریکا بوده و باعث شده است آمریکا به چیزی تبدیل شود که او از آن در قالب عبارت «نخستین ملت جدید» یاد می کرد. اما احتمالا اصلی ترین عامل فرهنگی موثر بر رشد آمریکا، غالب بودن پروتستانیسم (آن گونه که ماکس وبر در اثر معروف خود به نام جامعه شناسی دین به آن اشاره می کند) بوده باشد، نه لزوما تحقق کامل روشنفکری و عبور از تفکرات دوران برده داری در این جامعه. 

حقیقت این است که اگر بخواهیم به ریشه های تبعیض علیه سیاهان در جامعه آمریکا بپردازیم، باید کتابی چند جلدی تألیف کنیم. اما آنچه در موارد اخیر واضح تر به نظر می رسد، ظهور یک ملی گرایی افراطی جدید در آمریکا پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ است. رییس جمهور آمریکا بارها به طرق مختلف و به طور علنی خود را نماینده «سفید پوستان آمریکا» معرفی کرده است و با سخت تر کردن شرایط ورود مهاجران به آمریکا، حتی تا مرز تبدیل شدن به رهبر یک نظام تک بُعدی پیشروی کرده است. 

ترامپ که دنیا را از مرکزیت آمریکا می بیند، (حداقل به صورت محدود و در طی یک فرایند گام به گام) نیازی به آن نظام جهانی ای که امانوئل والرشتاین از آن صحبت می کرد نمی بیند. برخورد قهری ترامپ با چین از زمان ورود به کاخ سفید نشان می دهد او مشتاقانه خواهان تعریف نظم جدیدی به مرکزیت آمریکا است. شیوع ویروس کرونا و مشکلات اقتصادی آن که نشان از خطرناک بودن تمرکز صنایع حیاتی دنیا در یک کشور مشخص داشت، ترامپ را بیش از پیش برای استقلال از صنایع چینی تشویق خواهد کرد؛ حتی اگر این به معنی گسترش تدریجی همکاری با یک کشور پیرامونی دیگر مثل هند باشد و عملی کردن آن به عمر ریاست جمهوری ترامپ نرسد. 

به مبحث اصلی خودمان برگردیم؛ ترامپ یک آمریکای یکدست و ملی گرا می خواهد و این ملی گرایی را نمی توان در سیاهانی یافت که همیشه برای آزادی جنگیده اند و همواره به آن ها به چشم یک «غیر بومی» نگریسته شده است. روی کار ماندن ترامپ نمی تواند به بهبود وضعیت سیاهان در آمریکا کمک کند. او در مقاطع مختلف نشان داده است که به راحتی از تصمیمات خود بر نمی گردد. اما ترامپ فقط یکی از اعضای یک ساختار بیمار است؛ ساختاری که به جامعه آمریکا محدود نمی شود و سراسر دنیا را در بر می گیرد.

در عصری که انسان «جهانی» شده است و فیبرهای نوری ما را در کسری از ثانیه به آن سوی دنیا متصل می کنند، از خود بیگانگی باعث شده است تا دوباره سراغ ملی گرایی برویم. از این رو، جرج فلوید اولین قربانی نژادپرستی نبود و آخرین قربانی هم نخواهد بود. ما باز هم در سراسر دنیا شاهد چنین پدیده هایی خواهیم بود. ما هنوز هم باید مثل فلوید رویای دنیای عاری از نژادپرستی را داشته باشیم. اما معضل اصلی، شناسایی درک چووین های پنهان است که هنوز هم در بین ما و در سطح جامعه زندگی می کنند...

  • ۹۹/۰۳/۱۳

نظرات  (۱)

  • پدرام استقلالی
  • خسته نباشی میلاد

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی