یادداشت های میلاد وفادار

جامعه و فوتبال
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

22 درسی که از 22 سال زندگی آموختم

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۳۶ ب.ظ | | ۴ نظر

درس هایی که آموختم

میلاد وفادار - بیست و هشتم اردیبهشت 1399 برابر بود با بیست و سومین سالروز تولد من. در طول 22 سال گذشته تغییرات بسیاری را در سطح فردی و اجتماعی تجربه کردم که دوست دارم آن را با تاکید بر افراد جوان تر از خودم به اشتراک بگذارم. امید است که این مطلب مفید واقع شود. باید تاکید کنم که هیچ ترتیب خاصی مد نظرم نیست و اعداد لیست نشان دهنده اولویت ها نیستند. 

1- دید نسبی

این اصلی ترین بنیان زندگی من بوده است که روی همه جوانب زندگی من تاثیر گذاشت. افراط و تفریط پذیرفتنی نیستند. همیشه سعی کردم تعادل را رعایت کنم. ایستان در حد وسط درست ترین دید را در زندگی برای شما به همراه می آورد. مثالی می زنم: شما در تقابل نظام کمونیستی با نظام سرمایه داری طرفدار کدام جناح هستید؟ اگر از من چنین سوالی بپرسید، به جوابی قاطعانه نخواهید رسید چون من همان قدر که به نابرابری نظام سرمایه داری واقف هستم، از توانایی کمونیسم برای تبدیل شدن به یک دیکتاتوری تمام عیار هم اطلاع دارم. این مبحث بسیار جای بحث دارد که امیدوارم در آینده در مطلبی جداگانه به طور مشخص روی آن زوم کنم. 

2- اهمیت سرمایه اجتماعی

زمانی که همسن و سالان من در کودکی سرگرم بازی کردن در کوچه بودند، من با کتاب انگلیسی خواهرم سر و کله می زدم و به جمع آوری آرشیو از روزنامه های ورزشی می پرداختم. نتیجه؟ کسب اطلاعات فوتبالی نسبتا بالا و یادگیری خود آموز زبان که در ادامه زندگی به منبع درآمدی برای من تبدیل شدند. دیوانه وار یاد بگیرید! ساز زدن، کتاب خواندن،، زبان آموزی، هنر آموزی ... به هر طریقی تلاش کنید تا هر روز چیز جدیدی نسبت به روز قبل به دانسته های خود بیافزایید. ضمنا برقراری روابط با دوستان دغدغه مند را فراموش نکنید. مطمئن باشید به زودی این شبکه روابط و سرمایه گذاری روی خودتان، بالاخره در زندگی شما ثمربخش خواهد بود. 

3- اولویت بندی اساس کارها است

ما در طول یک شبانه روز 24 ساعت بیشتر زمان داریم؛ نه یک دقیقه بیشتر و نه یک دقیقه کمتر. بنابراین برای بهره بردن از آن نیازمند برنامه ریزی و اولویت بندی کارها هستیم. حقیقتا خود من هرگز نتوانستم با برنامه های روزانه ای که می نوشتم و روی دیوار نصب می کردم سازگار شوم. نیازی نیست حتما برنامه خود را بنویسید ولی ارزیابی ارزش کارها همیشه اهمیت دارد. تفریح همیشه هست (و من هرگز آن را به دهه چهارم زندگی موکول نکرده ام) ولی باید یاد بگیریم تا وقتی که کارهای ارزشمندمان را انجام نداده ایم، سراغ آن نرویم. 

4- باید اقتصاد و سیاست را یاد گرفت

می گویند حتی اگر تو به سیاست کاری نداشته باشی، سیاست با تو کار دارد و این کاملا صحیح است. اقتصاد هم همین طور؛ ما در دهه های ابتدایی زندگی مان منابع مالی محدودی داریم (مگر این که آفازاده باشیم!)، بنابراین باید راه کسب درآمد و درست هزینه کردن را بیاموزیم. تاکید من روی هزینه ها است. همه ما دوست داریم بهترین لباس را بپوشیم، بهترین موبایل را داشته باشیم، بهترین ماشین را سوار شویم... این اصلا اشکالی ندارد ولی اگر عادی پوشیدن امروز به معنای فردایی بهتر باشد، من هیچ مشکلی با عادی بودن ندارم. ترجیح می دهم یک هواوی در دست داشته باشم و به جای هزینه اضافی برای آیفون، به سرمایه گذاری اجتماعی که بالاتر به آن اشاره شد بپردازم (بین خساست و مدیریت زمین تا آسمان فاصله است).

5- به روز باش تا بهروز باشی!

ساختار جوامع به سرعت متحول می شود. در این شرایط اگر همگام با تغییرات پیش نروی، حذف خواهی شد. حالا یادگیری زبان انگلیسی (و زبان سوم)، نرم افزارهای پر کاربرد و... اهمیت زیادی پیدا کرده اند. اگر قرار است وکیل باشی، چه چیزی تضمین دهنده این است که نسبت به بقیه همکارانت بهتر باشی؟ علاوه بر کار بلدی، باید توانایی ای را داشته باشی که آن ها ندارند. کوتاه سخن این که: همیشه دنبال یک برگ برنده باش.

درس هایی که آموختم

6- اعتماد به نفس، اعتماد به نفس و اعتماد به نفس

حتی اگر بهترین صدای دنیا را داشته باشی، تا زمانی که جرأت نکنی روی استیج بروی و آواز بخوانی، یکی مثل بقیه هستی. خود من با بالاتر رفتن سن متوجه شدم که نیاز دارم بیشتر و بیشتر روی اعتماد به نفسم کار کنم. باور کنید نداشتن این مهارت باعث می شود فرصت های زیادی را از دست بدهید، خودتان را سرزنش کنید و در نهایت در دور باطل «من نمی توانم، پس تلاش نمی کنم.» بیافتید. اگر خودتان هم از پس این کار بر نمی آیید، از مشاوره روانشناسی استفاده کنید.

7- برای خودت زندگی کن

بگذارید همین ابتدا یک چیز را مشخص کنم: منظور من این نیست که مثلا صدای اسپیکر را در ساختمان تا آخر بلند کن و خلاصه کاری کن تا به هر قیمتی خوش باشی. ولی این را بدان که همه آنقدری دغدغه دارند که 24/7 روی زندگی شما زوم نکنند. خجالت کشیدن هم حدی دارد! شادی را فدای کاریزماتیک به نظر رسیدن در نگاه دیگران نکن. 

8- کسب رضایت صد درصدی محال است

اگر به تمامی فقرای دنیا هم غذا بدهی، باز هم کسی پیدا می شود که از کار تو ایراد بگیرد و به این ضرب المثل چینی رجوع کند که: «اگر می خواهی کسی را یک وعده سیر کنی، به او ماهی بده ولی اگر می خواهی یک عمر سیر باشد، ماهی گیری را به او یاد بده.» انتقادات بخش جدایی ناپذیر از کار ما هستند چرا که همه 8 میلیارد جمعیت کره زمین به یک شکل فکر نمی کنند. پس انتقادات سازنده را بپذیر و تلاش کن آنقدر خوب کار کنی که هر روز از شمار منتقدانت کاسته شود. 

9- پا پس کشیدن را یاد بگیر

یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است. می دانم وقتی یک مسیر 20 کیلومتری را طی کرده باشی و بفهمی در جاده اشتباهی حرکت کرده ای، برگشتن خیلی عصبانی کننده است ولی ما ناگزیر به پذیرش حقایق هستیم. جلوی ضرر را هر جا بگیری منفعت است. اشکالی ندارد، برگرد و از نو شروع کن. ما تا لحظه آخر عمرمان فرصت جبران اشتباهات مان را داریم. 

10- دنبال علایق خودت برو

اگر به پزشکی علاقه نداشته باشی، یا اصلا پزشک نمی شوی یا از کار خودت لذت نمی بری که یعنی موفق نخواهی شد. اما اگر سطحی ترین کارها را از روی علاقه انجام بدهی، می توانی از هیچ، همه چیز بسازی. آن کسی با دابسمش ساختن به فالوورهای میلیونی می رسد، احتمالا در هیچ حرفه دیگری نمی توانست تا این اندازه موفق باشد. موفقیت او دلایل زیادی دارد ولی علاقه به کاری که انجام می دهد، از اصلی ترین آن ها است. 

11- خوشبین باش

اگر خوشبین نبودم،به خیلی از چیزها در زندگی نمی رسیدم. آدم بدبین اصلا تلاش نمی کند تا بفهمد توانایی انجام کاری را دارد یا نه، بنابراین همیشه دنبال بهانه می گردد. اگر اصل اول را رعایت کنی (افراط و تفریط در خوشبینی نداشته باشی) خوشبینی ایرادی که ندارد هیچ، بسیار هم سودمند است. 

دشت گل ها

12- از تلاش مجدد خسته نشو

شخصا آدمی بودم (تلاش می کنم دیگر نباشم) که همیشه بعد از چند تلاش ناموفق دست از کار می کشید. همیشه به افرادی غبطه می خوردم که مثلا بعد 10 تلاش ناموفق برای یادگیری چیزی، برای بار یازدهم هم آن را انجام می دهند. تا این که برای دریافت مدرک گواهینامه اقدام کردم؛ خب، تعداد دفعاتی که باید در آزمون عملی رانندگی شرکت می کردم تا گواهینامه بگیرم چیزی نیست که دوست داشته باشم آن را بدانید ولی قطعا بعد از آن تجربه، فهمیدم خواستن توانستن است!

13- قرار نیست یک همه چیز دان باشیم

این به نوعی با مورد هشت ارتباط دارد. در دنیای امروز تخصص حرف اول را می زند و دیگر نیازی نیست 0 تا 100 مثلا یک صندلی توسط یک نفر ساخته شود. به نظرم هر کسی باید در رشته خودش یک متخصص باشد و سپس در کنار آن تا جای ممکن به یادگیری علوم دیگر بپردازد. هیچ اشکالی ندارد که یک پزشک ماهر باشید ولی اطلاعات جغرافیایی یا سیاسی شما پایین باشد اما می دانیم که داشتن اطلاعات عمومی بالا بهتر از نداشتن آن است.

14- همیشه آماده تغییر باش

زندگی یک فرایند تکاملی است. قرار نیست باورهایی که در نوجوانی کسب کرده ایم تا آخر عمر با ما بمانند و با تعصب بالا از آن ها دفاع کنیم. من هر گاه که لازم باشد، باورهای خودم را (باز هم با در نظر گرفتن اصل اول یعنی به طوری که به انسان سست عنصری تبدیل نشوم) به روزرسانی می کنم. می پذیرم که شاید در اشتباه بوده ام و لازم است بر اساس واقعیت های تازه زندگی کنم.

15- علم تنها ابزار معرفت نیست ولی قوی ترین ابزار شناخت است

از آنجایی که دید تک بُعدی ندارم تا علم را تا سر حد تقدس بالا ببرم، صرفا آن را قوی ترین ابزار شناختی خودم می دانم و سعی می کنم تا زمانی که خلافش ثابت نشده است، مفاهیم غیر علمی را جدی نگیرم. احتمال می دهم این اصل در آینده دستخوش تغییر شود ولی در 22 سالگی، علم راهنمای اصلی من است.

16- قضاوت کار راحتی نیست

در عصری که تشخیص حقیقت از دروغ به واسطه رسانه های با طرف (با طرفداری اشتباه گرفته نشود؛ منظور من این است که رسانه بی طرف وجود خارجی ندارد که اگر هم داشته باشد، صدایش به گوش کسی نمی رسد) سخت تر از قبل شده است، گول خوردن خیلی راحت به نظر می رسد. یاد گرفتم اجازه ندهم احساسات بر منطق من غلبه کنند و همیشه دو روی یک سکه را ببینم. من همیشه تلاش می کنم تا قبل از قضاوت در مورد هر چیزی، تمامی جوانب را بسنجم و به قول پژوهشگران علوم اجتماعی، خودم را جای اُبژه قرار بدهم. 

17- الگو گرفتن مفید است

از آنجایی که از تکرار بیزار هستم (حساب تعداد دفعات استفاده از این جمله از دستم در رفته است)، همیشه تلاش کردم متفاوت باشم. اما اگر قرار بود 0 تا 100 خیلی از امور را خودم انجام بدهم، کارها لاک پشتی پیش می رفت. در نتیجه خیلی اوقات قبل از شروع کاری از دیگران الگوبرداری می کنم تا تمرکز اصلی خودم را روی اصل کار بگذارم. تقریبا همه افراد موفق دنیا روی این که باید الگویی داشت و از آن پیروی کرد، اتفاق نظر دارند. 

جنگل زیبا

18- فلسفه بیاموز

شاید برای خیلی از ما وقتی در دوران دبیرستان با چیزی به اسم فلسفه و منطق آشنا شدیم، این عنوان چیزی بیش از یک سری مفاهیم انتزاعی و بیهوده که مختص افراد بیکار است نبوده باشد! اما به واقع فلسفه مادر تمامی علوم است. شاید در ابتدا سخت و فرسایشی به نظر برسد ولی در نهایت ارزشش را دارد. فلسفه باعث می شود دید بهتری نسبت به تمامی جوانب زندگی پیدا کنید و از سطحی انگاری (بلای انسان مدرن) فاصله بگیرید.

19- روی سرگرمی های خودت حساس باش

بسیار خب، سرگرمی برای زمانی است که می خواهیم فراغت از کار و دردسرهای روزمره را تجربه کنیم اما آیا این یعنی در ساعات فراغت اهمیتی ندارد به چه چیزی مشغول می شویم؟ طبیعتا کتاب خواندن، فیلم دیدن، بازی های کامپیوتری و... همه و همه سرگرمی هستند (و من تمامی موارد ذکر شده را تجربه کرده ام) ولی منظور من این است حتی اگر بازی کامپیوتری انجام می دهی، تا حد امکان (دقت کنید نمی گویم حتما) سراغ گیمی برو که یک چیز به تو اضافه کند. از همین رو مثلا آنچارتد را به کشتی کج یا بتلفیلد ترجیح می دهم. می دانم پیش خودتان می گویید: «دیگر خیلی سخت گرفته است.» ولی نظر شخصی من این است که چیزی که صرفا یک سرگرمی باشد، برابر است با بطالت (و البته شما حق دارید که نظر مخالف خودتان را داشته باشید). 

20- این دنیا عدالت خانه نیست

آرمان گرایی خوب است ولی نباید غرق در آرمان ها شویم. باید حقایق زندگی را پذیرفت. بله، دنیا میلیون ها گرسنه دارد، هنوز هم برای سیر کردن شکم خودمان حیوانات را قربانی می کنیم، هنوز هم شکاف طبقاتی هست و روز به روز بزرگ تر می شود، هنوز هم عده زیادی ساده لوح (مثلا نژادپرست ها) در دنیا داریم و باید تلاش کنیم همه این ها در جهت بهبود زندگی جمعی اصلاح شوند ولی اگر قرار بود همه چیز گل و بلبل باشد، ادیان بهشت را در دنیای دیگر وعده نمی دادند. زشتی ها هستند تا قدر زیبایی ها را بدانیم. 

21- انسانیت مفهومی جهان شمول است

فرق نمی کند آسیایی باشی یا اروپایی، مسلمان باشی یا مسیحی، گیاهخوار باشی یا گوشتخوار... همه ما روی یکسری مفاهیم مثل خوب و بد، ارزش کمک کردن به هم، نوعدوستی و... اشتراک نظر داریم. پس برای بخشیدن و کمک کردن، به این نگاه نکن که طرف هم قوم تو است یا نه، مهم این است که هر دوی شما انسان هستید. سعی کن همان طوری با دیگران رفتار کنی که انتظار داری با تو رفتار شود. 

22- برای خودت وقت بگذار

تا زمانی که گوشی هوشمند خودت را زمین نگذاری، تلویزیون را خاموش نکنی و گوشه ای از اتاق به زندگی خودت فکر نکنی، زندگی تکراری و خسته کننده می شود. گهگاهی قید دنیا را بزن و فقط فکر کن. به گذشته، به حال‌، به آینده. اجازه نده مثل یک ربات برنامه ریزی شده به نظر برسی. کنترل زندگی خودت را به دست بگیر. اگر خودت برای خودت وقت نگذاری، نمی توانی انتظار داشته باشی فرد دیگری این کار را برایت انجام بدهد. 

  • ۹۹/۰۳/۱۳

نظرات  (۴)

واقعا پند آموز بود موفق باشی

واقعا دمت گرم خیللللییییی عالی بود

 

واقعا دمت گرم خیللللییییی عالی بود

 

  • امید مورینیو
  • زیبا  بود 💙😍 با اجازه  کپی  و اشتراک گذاشتم 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی